از همان ابتدا دروغ گفتند!
مگر نگفتند که “من” و “تو” ، “ما” می شویم؟!
پس چرا حالا “من” این قدر تنهاست!
از کی “تو” اینقدر سنگ دل شد؟!…
اصلا این “او” را که بازی داد؟!…
که آمد و “تو” را با خود برد و شدید “ما”!
می بینی
قصه ی عشقمان!
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست، زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر...
------------------------------------------------------------
غروبا میون هفته بر سر قبر یه عاشق
یه جوون میاد میزاره گلای سرخ شقایق
بی صدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار
اشک میریزه از دو چشمش مثل بارون وقت دیدار
ادامه مطلب ...اونکه میگفت جونش به جونت بسته است
حالا داره به خنده هات میخنده
اونکه میگفت بدون تو میمیره
دروغ میگه دلش جنس کویره
دروغ میگه تو گوش نده به حرفاش
نگو میخوای هنوز بمونی باهاش
خیال نکن بدون اون میمیری
بذار بره نباشه جون میگیری
نمی بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی
بخاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی
نمی بخشمت بخاطر دلی که برایم شکستی
بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی
نمی بخشمت بخاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی
بخاطر...
هر که اید گوید :
گریه کن تسکین است
گریه ارام دل غمگین است
چند سالیست که من میگریم
در پی تسکینم
وای ای کاش کسی میدانست
چند دریا
بین ما فاصله است
من
و
ارام دل غمگینم...
نوشته سپیده